ترجمه متنی تحت عنوان گفتگوی دکتر مصدق با آندره بريسو ، خبرنگار فرانسوی در ١٥ ژوئيه ١٩٥١ ، در شماره ٢٦ نشريه سهند، چاپ پاريس ، نشريه ای که آقای رحيم شريفی ، صاحب امتياز و مدير مسئول آن می باشد، در اسفند ماه ١٣٨٦ (مارس ٢٠٠٨ ) چاپ شده است.(١)
آنچنانکه در نشريه سهند درج شده است،« مصاحبه گر تاکيد می کند که حسب خواست مصدق متن مصاحبه پس از مرگ او ميتوانست منتشر شود»
در رابطه با متن آن «سند» و توجه به نظرات دکتر مصدق برای نگارنده يکسری سئوالات مطرح است ودر رابطه با اين سئوالات به معتبربودن آن سند، شک دارم .
١ ـ آنانکه اطلاعاتی درباره خلقيات دکتر مصدق دارند، حتمأ با من توافق دارند که دکتر مصدق کمتر به بيگانگان اعتماد می کرده است. از سوی ديگر محتوی آن گفتار چيزی خطرناک نبوده است که در آن مقطع تاريخی طرح آن برای دکتر مصدق توليد اشکال نمايد!
٢ ـ اگر بنا بوده است که آن گفتگو بعد از فوت دکتر مصدق انتشار پيدا کند، دکتر مصدق در سال ١٣٤٦ فوت می کند، چرا و بچه دليل آن نوشته بعد از مرگ او در دوران رژيم شاه انتشار پيدا نکرده است؟
٣ ـ دکتر مصدق در آنزمان که گويا آن گفتگو با خبرنگار فرانسوی ـ آندره بريسو ـ انجام گرفته است ، خواست ها و سياست های فدائيان اسلام را تاييد نمی کرد و آن موضع سياسی برای آنها که با امور سياسی سرکار داشتند، موضعی کاملا شناخته شده بود، اما در همان زمان وی برای بسياری از روحانيون و شخصيت های مذهبی احترام قائل بود و حتی با برخی از آنها همسو و همراه بود!
٤ ـ در نوشته « آندره بريسو» که در ميان برخی از ايرانيان از جمله ناشرين نشريه سهند بعنوان يک سند تاريخی از آن نام برده شده است، به نقل از دکتر مصدق می خوانيم:
« اميدوارم سر کرده های شيعه قصد جدی برای ورود به عرصه سياست نداشته باشند.» ، بنظر من (منصور بيات زاده) اين اظهار نظر هيچگونه شباهتی با طرز تفکر و چگونگی عملکرد دکتر مصدق و واقعيت حاکم بر آن دوران ايران ندارد. آنهم بدين خاطر که در همان مقطع تاريخی که آن باصطلاح گفتگو انجام گرفته است ، برخی از شخصيت های مذهب شيعه (سرکرده های شيعه) « درعرصه سياست» ايران حضور داشته اند و اصولا صحبت از « ورود به عرصه سياست» روحانيت نمی توانسته است از سوی دکتر مصدق مطرح شده باشد.
علاوه بر آيت الله سيد ابوالقاسم کاشانی که در آن مقطع تاريخی در « عرصه سياست» ايران ، آنهم در سطح بالا حضور داشت، اتفاقأ وی در آنزمان يکی از منتخبين مردم تهران برای نمايندگی هفدهمين دوره مجلس شورايملی بود. همچنين تعدادی از نمايندگان هفدهمين دوره مجلس شورايملی که معمم و آيت الله و حجت الاسلام بودند، از طرفداران دکتر مصدق و اعضای فراکسيون جبهه ملی بشمار می رفتند. همچنين بسياری از روحانيون طرفدار شاه و دربار، از جمله دکتر سيد حسن امامی ،امام جمعه تهران که همچنين رئيس مجلس شورايملی تا روز قيام سی تيربود، در« عرصه سياست» ايران حضور داشتند.(٢)
مصدق طرفدار حاکميت قانون بود و يکی از موارد اختلاف او با محمدرضا شاه در رابطه با اجرای قانون اساسی مشروطيت بود و در همان رابطه بود که وی از شعار« شاه بايد سلطنت کند و نه حکومت» پشتيبانی می کرد.
قانون اساسی مشروطيت برای روحانيت شيعه، حقوق ويژه ای را برسميت شناخته بود ، ازجمله حق وتوی قوانينی که از سوی نمايندگان مجلس تصويب می شدند.
تاريخ انقلاب مشروطيت بيانگر اين واقعيت است که جناحهای مختلف روحانيت ، در« عرصه سياست» ايران حضور داشته اند!
آيت الله سيد حسن مدرس يکی از «سرکرده های شيعه» در اوائل انقلاب مشروطيت بود که نقش بزرگی در امور سياسی وطنمان ايران داشت. مدرس طرفدار «سياست موازنه عدمی» بود، شخصيتی که مورد احترام دکتر مصدق بود!
٥ ـ از سوی ديگر روز ١٥ ژوئيه ١٩٥١ که گويا در آن روز آن گفتگو با دکتر مصدق انجام گرفته است، برابر است با روز ٢٥ تير ١٣٣١ ، يعنی روزی که دکترمصدق بدين خاطر که شاه با خواست او که، تعيين وزير جنگ بايد از حقوق نخست وزير باشد و آن وزارتخانه همچون وزارتخانه های ديگر بايد در زير نظر نخست وزير عمل کند، توافق نکرده بود و از مقام نخست وزيری استعفا داد، بعد از استعفای او، احمد قوام (قوام السلطنه )، نخست وزيرايران شد. سرانجام احمد قوام مجبور شد بخاطر قيام مردم در روز ٣٠ تير ١٣٣١ از مقامش استعفا دهد. آيت الله سيد ابوالقاسم کاشانی در شکست قوام السطنه و عقب نشينی شاه و برگشت دکترمصدق بمقام نخست وزيری نقش مثبتی داشته است.
آنانکه با وضع آنروز ايران و چگونگی سياست و عملکرد دکتر مصدق آشنائی دارند، نمی توانند باور کنند که دکتر مصدق در آن مقطع تاريخی که سرگرم تعيين کابينه جديد و کشمکش با شاه بود، بجای تبليغ عليه دربار به موضوعی اشاره کرده باشد که اصولا موضوع محوری آنروز ايران نبوده است.
آيا انسانهای کنجکاو از خود سئوال نخواهند کرد، اگر اين سند «آندره بريسو» ساختگی نيست ـ با توجه به اين واقعيت که بسياری سعی دارند تا با کمک بيگانگان بازنويسی جديدی در رابطه با تاريخ معاصر ايران انجام دهند ــ ،چرا دکتر مصدق در روز ١٥ ژوئيه ١٩٥١، يعنی روزی که از مقام نخست وزيری بعنوان اعتراض به قانون شکنی شاه استعفا داده بود، در آنمورد با خبرنگار فرانسوی صحبت نکرده است؟!
با توضيحاتی که رفت ، من شک دارم که نوشته «آندره بريسو» ، مطلبی که ترجمه فارسی آن در نشريه سهند ـ پاريس چاپ شده است ، سندی معتبر باشد!
دکتر منصور بيات زاده
۲١ آبان ۱٣٨۷ - ۱١ نوامبر ۲۰۰٨
Dr.bayatzadeh@ois-iran.com
www.ois-iran.com
پانويس:
١ ـ به نقل از شماره ٢٦ نشريه سهند،صفحات ٨٥ تا ٨٧ ـ اسفندماه ١٣٨٦ (مارس ٢٠٠٨ ) ـ چاپ پاريس
گفتگوی دکتر مصدق با آندره بريسو، خبرنگار فرانسوی در ١٥ ژوئيه ١٩٥١
«مصدق به من گفت: در مورد ملی کردن نفت رودرروی انگليسی ها قرار گرفته است و گفتگويش با هريمن رئيس جمهور آمريکا و جنگ سازمان های جاسوسی علبه ايران را پيش کشيد.
پس از لحظاتی افزود: من پير شده ام. فکر نميکنم به سن هشتاد برسم (در آن زمان ٧١ ساله بود و ٨٧ سال عمر کرد). شايد هرگز نتوانم به آنچه برای کشورم آرزو ميکنم بتوانم جامه عمل بپوشانم ولی مطمئنا ديگران خواهند آمد که پس از من اين کار ها را به انجام خواهند رسانيد. آنها امپرياليست ها و شوروی ها را بيرون خواهند کرد. شاه را يا از بين ميبرند و يا اخراج ميکنند. او با اين که نرم خوست آرزوی بزرگش اين است که جای کورش را بگيرد و همه کاره مملکت شود.
فکر نميکنم حزب توده قادر به گرفتن و حفظ قدرت باشد.همينطور ارتش را توانا برای بر خاستن و بر پايی يک ديکتاتوری نظامی نمی بينم. اميدوارم سر کرده های شيعه قصد جدی برای ورود به عرصه سياست نداشته باشند. اگر چنين شود ايران در آستانه وضعيت فاجعه آميزی قرار خواهد گرفت که بدوا همسايگان ايران (عراق و سوريه و اردن) را در حالت جنگی با ما قرار ميدهد. من واقعا از اين تشکيلات مذهبی هراس دارم. درست است که ما مسلمان هستيم ولی در واقع عرب نسيتيم و رودرروی سنی ها قرار داريم. بدين ترتيب تشکيلات آخوند های شيعه با آن سلسله مراتب و امکانات اگر به قدرت دست يابد، ما در داخل مواجه با انقلابی خونين خواهيم شد و در خارج بايد نتايج جهاد عليه عراق و اردن و سوربه را تحمل کنيم. فکر نميکنم مصر و حتا اسرائيل مداخله کنند. به هر حال اگر اين فرض آخری تحقق پيدا کند يک آيت اللهی وارد عرصه ميشود و نهضتی مالامال از نفرت عليه غرب و حتا ضد يهود و در دشمنی با عرب های سنی راه خواهد انداخت و ای بسا که خيابان ها جای جسد و خون خواهد شد. »
Andre Brissaud, le Crapouillot. Nouvelle serie. Decembre 1986, La France
مصاحبه گر تاکيد ميکند که حسب خواست مصدق متن مصاحبه پس از مرگ او ميتوانست منتشر شود و لازم به گفتن است که عليرغم تائيد مطالب مصدق مصاحبه گر نيز تحت تأنير مخالفان او را عوامفريب و اهل آشوب و افراط و همدست توده ايها معرفی می کند.».
٢ ـ اسامی بعضی از روحانيون که از همکاران و طرفداران سياسی دکتر مصدق بودند و در واقع در دوران دکترمصدق در « عرصه سياست» ايران حضور داشتند را می توان در فصل شانزدهم ، بخش مربوط به « دکتر مصدق و مسئله مذهب» ، صفحات ١٢١ تا ١٣٦، جلد اول کتاب «دکترمحمد مصدق و "راه مصدق"»، بقلم دکتر منصور بيات زاده ، خواند.
همچنين ضروريست خاطر نشان کرد که در دوران مصدق بسياری از روحانيون طرفدار سلطنت و دربار بودند، از جمله امام جمعه تهران، دکترسيد حسن امامی (پسر برادر همسر مصدق که آن فرد از مخالفين مصدق بود) در « عرصه سياست» ايران حضور داشت، او تا قبل از قيام سی تير ١٣٣١ رئيس هفدهمين دوره مجلس شورايملی بود. برای کسب اطلاعات بيشتر در اينمورد به فصل دهم ، بخش مربوط به ازدواج دکتر مصدق و توضيحات در باره امام جمعه های تهران ، صفحات ٤٥ تا ٥٠ ، کتاب «دکترمحمد مصدق و "راه مصدق"»، مراجعه نمائيد.برای دسترسی به مطالب آن کتاب از لينک زير استفاده کنيد:
سايت « راه مصدق»
www.rahe-mossadegh.ois-iran.com
No comments:
Post a Comment