سپيده با طلوع نام تو آغاز میشود و درخت از طنين صدای تو سرشار ... ای همه سرشاری و سرود و سپيده! با من اگر هميشه شوی همراه ما حکومت ما حتّی بر آفتاب خواهد رفت ما حکومت ما تا ...
در چشمهای شرقی تو اينک شعر شفيعی میشکفد که آفتاب و آتش را تفسير میکند
دستان تو - ولی - ابرازِ رازهای نهفته است * * * ای فصل مشترک! ای دوست! دستان مهربان ترا در دستهای خاکی من بگذار! دستان ما - دوباره - واژهء پيوند را بياد میآرند. |
No comments:
Post a Comment