Tuesday, January 12, 2010

رستاخيز ملّی: ضعف ها و ضرورت ها - بخش پایانی علی میرفطروس

رستاخيز ملّی: ضعف ها و ضرورت ها - بخش پایانی

علی میرفطروس

رستاخيز ملّی: ضعف ها و ضرورت ها
بخش پایانی


* از پسِ پشتِ 30 سال خرافه و خفّتِ حاكميّت اسلامى، اينك سيماى مدرن، مدنى و مسالمت جوى ملّت ما و«ندا»هاى آزاديخوانه آن براى جهانيان آشكار شده است، اين رستاخيز را مى توان «تولدى ديگر» در حيات ملّى ما ناميد.

* «موج سبز» چالشی است عميق و دوران ساز بین یک جنبش مدنی مدرن و مسالمت آمیز با رژیمی قهّار، قرون وسطايى و غیرمدنی .میلیون ها دختر و پسر جوانی که در کارناوال های انتخاباتی – دست در دست هم- پایکوبی ها و دست افشانی ها کرده اند، رنگ سبز را نشانة نشاط و سمبلِ سبز شدن جوانه های جوانی خویش دانسته و با این رنگ، عجوزه های عاجز در «بیت رهبری» و شورای نگهبان رژیم را هراسان ساخته اند.

* شرایط حسّاس کنونی، مسئولیّت تاریخی بسیار خطیری را در برابر رهبران سیاسی و روشنفکران ما قرار داده است و اینک چشمانِ بازِ «ندا» های میهن، منتظر اقدامات میهن پرستانة آنان است.

***

گوبینو، سیّاح و سیاستمدار معروف فرانسوی در قرن نوزدهم میلادی، ایران را بسان «سنگ خارا» ئی دانسته که موج های دریا آن را به اعماق رانده و طوفان ها و تلاطم های تاریخی، آن را به ساحل پرتاب کرده، در مسیر رودها و فرودها و فرسودگی ها، صیقل یافته و صبور و سنگین و با وقار - بی توجه به رفت و آمدِ حکومت ها و کشاکش ها و کشمکش های اقوام مهاجم – به هستی تاریخی خویش ادامه می دهد. این «سنگ خارا» (ایران) بر هر نیروئی که بخواهد اندک آسیبی بر او وارد کند، چیره خواهد گشت و «از باد و باران نیابد گزند» 1
حرکتی که از 22 خرداد آغاز شده، چه از نظر گستردگی حضور نیروهای داخلی و چه از نظر تنوّع شرکت ایرانیان خارج کشور و نیز از جهت جذب و جلب شگفت انگیز افکار عمومی جهانیان، آنچنان عظیم و عمیق و گسترده است که واژگانی مانند «جنبش»، «قیام» و غیره، قادر به تبیین کم و کیف آن نیستند و بنابراین، قیاس آن با «جنبش دوم خرداد» و یا «جنبش دانشجوئی 18 تیر» نادرست می باشد. این حرکت مدنی و مسالمت آمیز – بدرستی- انفجار دانائی ها و توانائی های انباشته شدة ایرانیان در پُشتِ سـدِّ 30 سالة حکومت اسلامی است. از این نظر، من واژة «رستاخیز ملّی» (Résurrection Nationale= National Resurgence) را در این باره مناسبت تر می دانم. اين رستاخيز ملّى، از پسِ پشتِ 30 سال خرافه و خفّتِ حاكميّت اسلامى، اينك سيماى مدرن، مدنى و مسالمت جوى ملّت ما و«ندا» هاى آزاديخوانه آن را به جهانيان نشان مى دهد، اين رستاخيز را مى توان «تولّدى ديگر» درحيات ملّى ما ناميد: «سنگ خارای ایران» بارِ دیگر به گردش در آمده و بر همة نیروهای قهر و تباهی، چیره خواهد شد.


«موج سبز»؟ یا گرداب؟
«موج سبز» چالشی است عميق و دوران ساز بین یک جنبش مدنی، مدرن و مسالمت آمیز با رژیمی قهّار، غیرمدنی و قرون وسطايی. روشن است که میرحسین موسوی نه گاندی است، نه نلسون ماندلا و نه مارتین لوترکینگ. او یک «اصول گرای اصلاح طلب» برآمده و بالیدة در یک سُنّت سیاسی- مذهبی است و لذا به محدودیّت های مذهبی و ممکنات سیاسی وی درچهارچوب قوانین رژيم اسلامى باید توجّه اساسی داشت.
بنابراین: بگذاریم تا مير حسين موسوى «رنگ سبز» را سمبلی از «اهل بیت پیغمبر» بداند، مهم اینست كه میلیون ها دختر و پسر جوانی که در کارناوال های انتخاباتی – دست در دست هم- پایکوبی ها و دست افشانی ها کرده اند، رنگ سبز را نشانة نشاط و سمبلِ سبز شدن جوانه های جوانی خویش دانسته و با این رنگ، عجوزه های عاجز در «بیت رهبری» و شورای نگهبان رژیم را هراسان ساخته اند. 2
درک اینکه آیا این، «موج سبز» است؟ یا گرداب؟ چندان دشوار نیست به این شرط که محدودیّت ها و ممکنات عاملان این «موج» را بدانیم و بشناسیم و امیال و آرزوهای مان را با امیال و آرزوهای موسوی یا کروبی، یکی نگیریم.

ضعف ها و ضرورت ها :
رستاخیز ملّی ایرانیان بخاطر ترکیب متفاوت و گاه متضاد نیروهای آن، بسیار شکننده و حسّاس است، اما جوهر جوان، پويا و مدرن اين رستاخيز چنان است كه ساختار نظام اسلامى را مى شكند و نفى و تغيير تماميت رژيم را درچشم اندازخود دارد، لذا لازم است تا همة ایرانیان آزاديخواه – با حسّ مسئولیت -در مراقبت، محافظت و ارتقای آن بکوشند.

1- ضعف ها:
مهندس موسوى در بیانیة شمارة 5 خود خطاب به هوادارانش مى گويد: «نظام و انقلاب اسلامی میراث و میوة مبارزات تاریخی دویست‌ سالة شما با استبداد و عقب‌ماندگی است. جمهوری اسلامی نظامی‌ است که اگر بر اساس عهد نخستین و نسخة‌ اصیلش به اجرا درآید، تمامی خواسته‌های ما را در بر می‌گیرد. مبادا کسی فریب شعارهای ساختارشکنانه را بخورَد… در اين مدت [سی سال] و به خصوص در زمان حيات امامِ روشن ضميرِ ما، دست‌آوردهای ارزشمندی حاصل آمد. نورانيّتی که تا پيش از آن تجربه نکرده بوديم جامعه ما را فراگرفت و مردم ما به حياتی نو رسيدند که به‌رغم سخت‌ترين شدايد برايشان شيرين بود. آنچه مردم به دست آورده بودند کرامت و آزادی و طليعه‌هايی از حيات طيّبه بود. اطمينان دارم کسانی که آن روزها را ديده‌اند به چيزی کمتر از آن راضی نمی‌شوند».
كسانى كه «زمان حيات امامِ روشن ضمير» را ديده و يا نسل هايى كه در اين «دوزخ سياه30ساله» سوخته و مى سوزند، هنوز دچار «آلزايمر سياسى» نشده اند تا به آن دوران خونينو«انقلاب فرهنگى»اش راضى شوند. برخلاف ادعاى مهندس موسوى، نه در زمان «امام روشن ضمير» و نه درهمه سال هاى بعد از آن، ما- اساساً- «جمهوريت» ى نداشته ايم تا آقاى موسوى بخواهد اينك آن را به اصطلاح «اعاده» نمايد! «انتخابات» اخير نيزفاقد اصول اولية يك انتخابات آزاد و عادلانه بوده چرا كه مردم، ناگزير بوده اند كه بين «بد» و «بدتر»، يكى را به اصطلاح «انتخاب» كنند.
بنابراين: هم از نظر فلسفة سياسى و هم از نظر قدرت عملى و اجرايى، در صورت رسيدن به قدرت، مهندس موسوى نيز رئيس جمهوريى خواهد بود همانند سيدمحمد خاتمى و حتّى ضعيف تر از او. خوشبختانه تا کنون و تا این لحظه، هم مهندس موسوی و هم شیخ کروبی با غیرقانونی خواندن دولت احمدی نژاد بعنوان یک «دولت نامشروع و کودتائی» وايستادگى آنان در برابر «حُكم حكومتى رهبر» و تأكيد بر «ادامة مبارزه تاسقوط دولت كودتا»، به مسئولیت های سیاسی خویش عمل کرده اند، اما آیا آنان براى حفظ و «مصلحت نظام»، به كنترل سيلاب عظيمى خواهند پرداخت كه اينك كليّت رژيم اسلامى را تهديد مى كند؟دريغا كه چنين خواهد بود!

٢- ضرورت ها:
با سرفرازى مى توان گفت كه درهفته هاى اخير، ملّت ما- و خصوصاً زنان و جوانان ما- آنچه كه در جان و توان داشته اند، ارائه و ايثار كرده اند آنچنانكه باعث سربلندى همة ايرانيان و موجب شگفتى و همبستگى عموم جهانيان شده اند: یافتن امید و اعتماد بنفس، مشروعيت زدايى از نظام اسلامى و روحانيّت حاكم و نيز همبستگى شگفت انگيز ايرانيان در سراسر جهان و نوعى«ساختارشكنى» براى تغيير نظام اسلامى، دستآوردهاى بسيار بزرگ هفتة هاى اخير است. اينك بر رهبران سياسى برجسته و فرهيختگان فروتن ايران (در داخل و خارج كشور) است كه بدور از جداسرى هاى 30 سالة اخير، با اتحاد و همبستگى ملّى، در راه اعتلا و پيروزى مبارزات ملت ما بكوشند. در اين باره مى توان به ضرورت هاى زيرتوجه كرد:
1- تلاش ایرانیان خارج از کشور برای زنده نگهداشتن خواست ها و«ندا»های عادلانه و مبارزات آزادیخواهانة مردم ایران ازطريق برگزارى متينگ ها،تظاهرات خيابانى، همايش هاى سياسى و نمايش هاى فرهنگى - هنرى.
2- ائتلاف گستردة نیروهای آزادیخواه برای ابطال انتخابات یا استعفای دولت کودتائی محمود احمدی نژاد و آزادی همة زندانیان سیاسی و عقیدتی.
3- تشکیل «شورای موقّت نجات ملّی» برای انعکاس مبارزات مردم در محافل و سازمان های بین المللی و تدارك انجام یک رفراندوم آزاد (زیر نظر سازمان های ملّی و بین المللی) برای تعیین نوع نظام سیاسی در ایران.

شرایط حسّاس کنونی، مسئولیّت تاریخی بسیار خطیری را در برابر رهبران سیاسی و روشنفکران ما قرار داده است و اینک چشمانِ بازِ «ندا»های میهن، منتظر اقدامات میهن پرستانة آنان است.

زیرنویس ها:
1- Gobineau, A: Trois ans en Asie, Paris, 1859, P307
2- جدا از سابقة «رنگ سبز» در فرهنگ ايران باستان، جالب است که برخی از ورزشکاران خارجی و نیز بعضى از گروه های معروف هنری و سازمان هاى كمونيستى جهان با استفاده از «رنگ سبز»، از جنبش آزادیخواهی مردم ایران حمایت کرده اند، بى آنكه تعلّقى به اسلام يا توجهى به «رنگ سبزِ اهل بیت پیغمبر» داشته باشند!

http://www.mirfetros.com



No comments:

Post a Comment